عطار_اسرارنامهبخش ششم (فهرست)

شمارهٔ 1-المقاله السادسه

1. تو دریا بین اگر چشم تو بیناست

2. که عالم نیست عالم کفک دریاست

3. خیالست این همه عالم بیندیش

4. مبین آخر خیالی را از این پیش

5. تو یادیوانه یا آشفته باشی

6. که چندین در خیالی خفته باشی

7. تو چه مردان بازی خیالی

8. شده بالغ چو طفلی در جوالی

9. پری در شیشه دین کار طفل است

10. که بالغ بی خیال علو و سفل است

11. هلا بشنو ز اوج عرش اسرار

12. که نیست ای خواجه اندر دارد ریا

13. هر آن حرفی که دیدی هیچ آمد

14. ولی درچشم تو پر پیچ آمد

15. همین حرفی که آن پیچی ندارد

16. الف بود و الف هیچی ندارد

17. چه خوابی ابجد این کار چندین

18. که ابجد راست الف حرف نخستین

19. الف هیچی ز اول آخرش لا

20. ز ابجد تا ضظغلا لا و سودا

21. اگر صد راه گیری ابجد از سر

22. میان هیچ و لایی مانده بر در

23. تو می‌گویی که مرد مرد رستم

24. برو کز رخش آید کار رستم


بعدی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
* چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد
* گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم
شعر کامل
سعدی
* تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
* تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
شعر کامل
سنایی