عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 150

1. گر هندوی زلفت ز درازی به ره افتاد

2. زنگی بچهٔ خال تو بر جایگه افتاد

3. در آرزوی زلف چو زنجیر تو عقلم

4. دیوانگی آورد و به یک ره ز ره افتاد

5. چون باد بسی داشت سر زلف تو در سر

6. از فرق همه تخت‌نشینان کله افتاد

7. سرسبزی گلگون رخت را که بدیدم

8. چون طرهٔ شبرنگ تو روزم سیه افتاد

9. که کرد ز عشق رخ تو توبه زمانی

10. کز شومی آن توبه نه در صد گنه افتاد

11. حقا که اگر تا که جهان بود به خوبیت

12. بر جملهٔ خوبان جهان پادشه افتاد

13. تا پادشاه جملهٔ خوبان شده‌ای تو

14. بس آتش سوزان که ز تو در سپه افتاد

15. چون بوسه ستانم ز لبت چون مترصد

16. با تیر و کمان چشم تو در پیشگه افتاد

17. از عمد سر چاه زنخدان بنپوشید

18. تا یوسف گم گشته درآمد به چه افتاد

19. شهباز دلم زان چه سیمین نرهد زانک

20. در خانهٔ مات است که این بار شه افتاد

21. جانا دل عطار که دور از تو فتادست

22. هرگز که بداند که چگونه تبه افتاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
* تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
شعر کامل
حافظ
* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی
* زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان؟
* حیف باشد اینقدر کوتاه بین باد کسی!
شعر کامل
صائب تبریزی