عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 159

1. دل ز هوای تو یک زمان نشکیبد

2. دل چه بود عقل و وهم جان نشکیبد

3. هر که دلی دارد و نشان تو یابد

4. از طلب چون تو دلستان نشکیبد

5. گرچه جهان را بسی کس است شکیبا

6. هیچ کسی از تو در جهان نشکیبد

7. ذرهٔ سودای تو که سود جهان است

8. سود دل آن است کز زیان نشکیبد

9. گرچه زبان را مجال یاد تو نبود

10. یک نفس از یاد تو زبان نشکیبد

11. چون نشکیبد ز آب ماهی بی آب

12. دیده ز ماه تو همچنان نشکیبد

13. مردم آبی چشم از آتش عشقت

14. بی رخت از آب یک زمان نشکیبد

15. گرچه بنالم ولی نه آن ز تو نالم

16. ناله کنم زانکه ناتوان نشکیبد

17. چون نرسد دست من به جز به فغانی

18. نیست عجب گر ز دل فغان نشکیبد

19. می‌نشکیبد دمی ز کوی تو عطار

20. بلبل گویا ز بوستان نشکیبد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است
* خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
شعر کامل
مولوی
* به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد
* چه چشمداشت دگر از وطن بود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم
* که خلاص بی تو بندست و حیات بی تو زندان
شعر کامل
سعدی