عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 181

1. دل درد تو یادگار دارد

2. جان عشق تو غمگسار دارد

3. تا عشق تو در میان جان است

4. جان از دو جهان کنار دارد

5. تا خورد دلم شراب عشقت

6. سرگشتگی خمار دارد

7. مسکین دل من چو نزد تو نیست

8. در کوی تو خود چکار دارد

9. راز تو نهان چگونه دارم

10. کاشکم همه آشکار دارد

11. چندین غم بی نهایت از تو

12. عطار ز روزگار دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی
* پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
* غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
شعر کامل
حافظ
* گفتم، ای دل، مرو آنجا که گرفتار شوی
* عاقبت رفتی و آن گفت منت پیش آمد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی