عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 256

1. هر که در بادیهٔ عشق تو سرگردان شد

2. همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد

3. بی سر و پای از آنم که دلم گوی صفت

4. در خم زلف چو چوگان تو سرگردان شد

5. هر که از ساقی عشق تو چو من باده گرفت

6. بی‌خود و بی‌خرد و بی‌خبر و حیران شد

7. سالک راه تو بی نام و نشان اولیتر

8. در ره عشق تو با نام و نشان نتوان شد

9. در منازل منشین خیز که آن کس بیند

10. چهرهٔ مقصد و مقصود که تا پایان شد

11. تا ابد کس ندهد نام و نشان از وی باز

12. دل که در سایهٔ زلف تو چنین پنهان شد

13. حسنت امروز همی بینم و صد چندان است

14. لاجرم در دل من عشق تو صد چندان شد

15. شادم ای دوست که در عشق تو دشواری‌ها

16. بر من امروز به اقبال غمت آسان شد

17. بر سر نفس نهم پای که در حالت رقص

18. مرد راه از سر این عربده دست‌افشان شد

19. رو که در مملکت عشق سلیمانی تو

20. دیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شد

21. همچو عطار درین درد بساز ار مردی

22. کان نبد مرد که او در طلب درمان شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* سخن چون برابر شود با خرد
* روان سراینده رامش برد
شعر کامل
فردوسی
* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی