عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 307

1. هر که عزم عشق رویش می‌کند

2. عشق رویش همچو مویش می‌کند

3. هر که ندهد این جهان را سه طلاق

4. همچو دزد چار سویش می‌کند

5. او نیاید در طلب اما ز شوق

6. دل به صد جان جستجویش می‌کند

7. او نگردد نرم از اشکم ولیک

8. اشک دایم شست و شویش می‌کند

9. هر که از چوگان زلفش بوی یافت

10. بی سر و بن همچو گویش می‌کند

11. هر که در عشقش چو تیر راست شد

12. چون کمان زه در گلویش می‌کند

13. سرخ‌روی او بباید شد به قطع

14. هر که را عشق آرزویش می‌کند

15. سخت‌دل آهن نه بر آتش نگر

16. تا چگونه سرخ رویش می‌کند

17. از درش عطار را بویی رسید

18. آه از آنجا مشک بویش می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی
* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آزمودم مرگ من در زندگیست
* چون رهم زین زندگی پایندگیست
شعر کامل
مولوی