عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 326

1. هر که را با لب تو پیمان بود

2. اجل او از آب حیوان بود

3. هر که روی چو آفتاب تو دید

4. همچو من تا که بود حیران بود

5. در نکویی پسندهٔ جایی

6. که نکوتر از آن بنتوان بود

7. چون بدیدم لب جگر رنگت

8. نمکی داشت و شکرافشان بود

9. یک شکر آرزوم کرد الحق

10. لیک بیمم ز تیر مژگان بود

11. بی رخت بر رخم نوشت به خون

12. دیده هر راز دل که پنهان بود

13. خواستم تا نفس زنم بی تو

14. نزدم زانکه آن نفس جان بود

15. جان من گر بود وگر نبود

16. کی مرا در جهان غم آن بود

17. لیک جان زان سبب ندادم من

18. که نه در خورد چون تو جانان بود

19. جان بدادم چو روی تو دیدم

20. زانکه جان دادن من آسان بود

21. جان عطار تا که بود از تو

22. هستی و نیستیش یکسان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار
* بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
شعر کامل
حافظ
* عقل را با عشق خوبان طاقت سرپنجه نیست
* با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد
شعر کامل
سعدی
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی