عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 414

1. چند جویی در جهان یاری ز کس

2. یک کست در هر دو عالم یار بس

3. تو چو طاوسی بدین ره در خرام

4. کاندرین ره کم نیایی از مگس

5. مرد باش و هر دو عالم ده طلاق

6. پای در نه زانکه داری دست رس

7. گر برآری یک نفس بی عشق او

8. از تو با حضرت بنالد آن نفس

9. هر نفس سرمایهٔ صد دولت است

10. تا کی اندر یک نفس چندین هوس

11. سرنگونساری تو از حرص توست

12. باز کش آخر عنان را باز پس

13. تا ز دانگی دوست تر داری دودانگ

14. نیستی تو این سخن را هیچ کس

15. گر گهر خواهی به دریا شو فرو

16. بر سر دریا چه گردی همچو خس

17. بر در او گر نداری حرمتی

18. چون توانی رفت راه پر عسس

19. چون تو ای عطار حرمت یافتی

20. بر سر افلاک تازانی فرس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مستی سلامت می‌کند پنهان پیامت می‌کند
* آن کو دلش را برده‌ای جان هم غلامت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* ببین ای پند گو آه من و بر مجمع دیگر
* چراغ خویش روشن کن که اینجا باد می‌آید
شعر کامل
محتشم کاشانی