عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 438

1. مست شدم تا به خرابات دوش

2. نعره‌زنان رقص‌کنان دردنوش

3. جوش دلم چون به سر خم رسید

4. زآتش جوش دلم آمد به جوش

5. پیر خرابات چو بانگم شنید

6. گفت درآی ای پسر خرقه‌پوش

7. گفتمش ای پیر چه دانی مرا

8. گفت ز خود هیچ مگو شو خموش

9. مذهب رندان خرابات گیر

10. خرقه و سجاده بیفکن ز دوش

11. کم زن و قلاش و قلندر بباش

12. در صف اوباش برآور خروش

13. صافی زهاد به خواری بریز

14. دردی عشاق به شادی بنوش

15. صورت تشبیه برون بر ز چشم

16. پنبهٔ پندار برآور ز گوش

17. تو تو نه‌ای چند نشینی به خود

18. پردهٔ تو بردر و با خود بکوش

19. قعر دلت عالم بی‌منتهاست

20. رخت سوی عالم دل بر بهوش

21. گوهر عطار به صد جان بخر

22. چند بود پیش تو گوهر فروش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست
* عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
* صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی