عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 473

1. از بس که روز و شب غم بر غم کشیده‌ام

2. شادی فکنده‌ام غم بر غم گزیده‌ام

3. شادی به روی غم که غمم غمگسار گشت

4. کم غم چو روی شادی عالم بدیده‌ام

5. گر نیز شادی است درین آشیان غم

6. من شادیی ندیده‌ام اما شنیده‌ام

7. کس را مباد با من و با درد من رجوع

8. زیرا که درد عشق مسلم خریده‌ام

9. تا کی ز درد عشق زنم لاف چون ز نفس

10. دایم به دل رمیده به تن آرمیده‌ام

11. هرگز دمی نیافته‌ام هیچ فرصتی

12. چندانکه با سگان طبیعت چخیده‌ام

13. گرچه قدم نداشته‌ام در مقام عدل

14. باری ز اهل ظلم قدم در کشیده‌ام

15. در گوشه‌ای نشسته بسی خون بخورده‌ام

16. بر جایگه فسرده بسی ره بریده‌ام

17. عمرم گذشت در بچه طبعی و من هنوز

18. از حرص و آز چون بچهٔ نا رسیده‌ام

19. هر روز در خزانهٔ عطار کمتر است

20. دری که از سفینهٔ دانش گزیده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی
* صبرم ازو کم‌ترست، دردم ازو بیش‌تر
شعر کامل
هلالی جغتایی
* دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر
* تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر
شعر کامل
حافظ
* بیا باغبان خرمی ساز کن
* گل آمد در باغ را باز کن
شعر کامل
نظامی