عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 493

1. منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم

2. شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم

3. صلای کفر در دادم شما را ای مسلمانان

4. که من آن کهنه بت‌ها را دگر باره جلا کردم

5. از آن مادر که من زادم، دگر باره شدم جفتش

6. از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم

7. به بکری زادم از مادر از آن عیسیم می‌خوانند

8. که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم

9. اگر عطار مسکین را درین گبری بسوزانند

10. گوا باشید ای مردان که من خود را فنا کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا بر هر زمین کز دیده اشک لاله گون آید
* دمد زآنجا گُل حسرت وز آن گُل بوی خون آید
شعر کامل
جامی
* پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
* من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
شعر کامل
حافظ
* چو از کوه بفروخت گیتی فروز
* دو زلف شب تیره بگرفت روز
شعر کامل
فردوسی