عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 525

1. اگر برشمارم غم بیشمارم

2. ندارند باور یکی از هزارم

3. نیاید در انگشت این غم شمردن

4. مگر اشک می‌ریزم و می‌شمارم

5. گر انگشت نتواند این غم به سر برد

6. به سر می‌برد دیدهٔ اشکبارم

7. اگرچه فشاندم بسی اشک خونین

8. مبر ظن که من اشک دیگر نبارم

9. گرفتم ز خلق زمانه کناری

10. فشاندم بسی اشک خون در کنارم

11. چو روی نگارم ز چشمم برون شد

12. ز شوقش به خون روی خود می‌نگارم

13. چه کاری بر آید ز دست من اکنون

14. که شد کارم از دست و از دست کارم

15. مرا هست در دل بسی سر پنهان

16. ندانم که هرگز شود آشکارم

17. چو صاحب دلی اهل این سر ندیدم

18. همه سر به مهرش به دل می‌سپارم

19. چه گویی که عطار عیسی دمم من

20. چو زهره ندارم که یکدم برآرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو فرد آینه با کاینات یکرو باش
* که شد سیاه رخ کاغذ از دورویی ها
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
* هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو لاله سینهٔ من چاک شد، بیا و ببین
* که از تو بر دل پرخون چه داغ‌ها دارم؟
شعر کامل
هلالی جغتایی