عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 550

1. درد دل را دوا نمی‌دانم

2. گم شدم سر ز پا نمی‌دانم

3. از می نیستی چنان مستم

4. که صواب از خطا نمی‌دانم

5. چند از من کنی سؤال که من

6. درد را از دوا نمی‌دانم

7. حل این مشکلم که افتادست

8. در خلا و ملا نمی‌دانم

9. به چه داد و ستد کنم با خلق

10. که قبول از عطا نمی‌دانم

11. هرچه از ماه تا به ماهی هست

12. هیچ از خود جدا نمی‌دانم

13. وانچه در اصل و فرع جمله تویی

14. یا منم جمله یا نمی‌دانم

15. گر یک است این همه یکی بگذار

16. که عدد را قفا نمی‌دانم

17. ور یکی نی و صد هزار است این

18. صد و یک من چرا نمی‌دانم

19. حیرتم کشت و من درین حیرت

20. ره به کار خدا نمی‌دانم

21. چشم دل را که نفس پردهٔ اوست

22. در جهان توتیا نمی‌دانم

23. آنچه عطار در پی آن رفت

24. این زمان هیچ جا نمی‌دانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سینه ریش دردمندان
* لعلت نمکی تمام دارد
شعر کامل
حافظ
* درون خامه هر گدا شهنشاهی است
* قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر
* زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه
شعر کامل
خاقانی