عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 581

1. در درد عشق یک دل بیدار می نبینم

2. مستند جمله در خود هشیار می نبینم

3. جمله ز خودپرستی مشغول کار خویشند

4. در راه او دلی را بر کار می نبینم

5. عمری بسر دویدم گفتم مگر رسیدم

6. با دست هرچه دیدم چون یار می نبینم

7. گفتم مگر که باشم از خاصگان کویش

8. خود از سگان کویش آثار می نبینم

9. دعوی است جمله دعوی کو عاشقی و کو عشق

10. کز کشتگان عشقش دیار می نبینم

11. گر عاشقی برآور از جان دم اناالحق

12. زیرا که جای عاشق جز دار می نبینم

13. چون مرد دین نبودم کیش مغان گزیدم

14. دین رفت و بر میان جز زنار می نبینم

15. اکنون ز نا تمامی نه مغ نه مؤمنم من

16. اندک ز دست دادم بسیار می نبینم

17. دردا که داد چون گل عطار دل به بادش

18. وز گلبن وصالش یک خار می نبینم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
* عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی