عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 59

1. آن دهان نیست که تنگ شکر است

2. وان میان نیست که مویی دگر است

3. زان تنم شد چو میانت باریک

4. کز دهان تو دلم تنگ‌تر است

5. به دهان و به میانت ماند

6. چشم سوزن که به دو رشته در است

7. هر که مویی ز میان و ز دهانت

8. خبری باز دهد بی‌خبر است

9. از میان تو سخن چون مویی است

10. وز دهان تو سخن چون شکر است

11. نه کمر را ز میانت وطنی است

12. نه سخن را ز دهانت گذر است

13. میم دیدی که به جای دهن است

14. موی دیدی که میان کمر است

15. چه میان چون الفی معدوم است

16. چه دهان چون صدفی پر گوهر است

17. چون میان تو سخن گفت فرید

18. چون دهان تو از آن نامور است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زعفران رخ ما از حذر چشم بد است
* ما حریف چمن و لاله ستانیم همه
شعر کامل
مولوی
* بد و نیک هم بگذرد بی‌گمان
* رهایی نباشد ز چنگ زمان
شعر کامل
فردوسی
* گر مرید پیر دیری خرقه خمری کن بمی
* زشت باشد دلق نیلی و شراب لعل فام
شعر کامل
خواجوی کرمانی