عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 594

1. گرچه در عشق تو جان درباختیم

2. قیمت سودای تو نشناختیم

3. سالها بر مرکب فکرت مدام

4. در ره سودای تو می‌باختیم

5. خود تو در دل بودی و ما از غرور

6. یک نفس با تو نمی‌پرداختیم

7. چون بگستردی بساط داوری

8. پیش عشقت جان و دل درباختیم

9. بر دوعالم سرفرازی یافتیم

10. تا به سودای تو سر بفراختیم

11. آتش عشقت درآمد گرد دل

12. ما چو شمع از تف آن بگداختیم

13. بر امید وصل تو پروانه‌وار

14. خویشتن در آتشت انداختیم

15. گاه چون پروانه‌ای می‌سوختیم

16. گاه با آن سوختن می‌ساختیم

17. همچو عطار از جهان بردیم دست

18. تا نوای درد تو بنواختیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازان حسن تمام اجزا کسی چون چشم بردارد؟
* که دریک کاسه دارد نقل و می چشم چو بادامش
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی
* قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی