عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 684

1. ای جلوه‌گر عالم، طاوس جمال تو

2. سرسبزی و شب رنگی وصف خط و خال تو

3. بدری که فرو شد زو خورشید به تاریکی

4. در دق و ورم مانده از رشک هلال تو

5. صد مرد چو رستم را چون بچهٔ یک روزه

6. پرورده به زیر پر سیمرغ جمال تو

7. زان درفکند خود را خورشید به هر روزن

8. تا بو که به دست آرد یک ذره وصال تو

9. مه گرچه به روز و شب دواسبه همی تازد

10. نرسد به رخ خوب خورشید مثال تو

11. گفتم ز خیال تو رنگی بودم یک شب

12. خود هم تک برق آمد شبرنگ خیال تو

13. گفتی که تو را از من صبر است اگر خواهی

14. کشتن شودم واجب از گفت محال تو

15. عطار به وصافی گرچه به کمال آمد

16. شد گنگ زبان او در وصف کمال تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ذوق رنگ حنا، کودکان نمی خسبند
* چه می شود، تو هم از بهر آن نگار مخسب
شعر کامل
صائب تبریزی
* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم
* چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم
شعر کامل
صائب تبریزی