عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 700

1. جانا بسوخت جان من از آرزوی تو

2. دردم ز حد گذشت ز سودای روی تو

3. چندین حجاب و بنده به ره بر گرفته‌ای

4. تا هیچ خلق پی نبرد راه کوی تو

5. چون مشک در حجاب شدی در میان جان

6. تا ناقصان عشق نیابند بوی تو

7. گشتی چو گنج زیر طلسم جهان نهان

8. تا جز تو هیچ‌کس نبرده ره به سوی تو

9. در غایت علوی تو ارواح پست شد

10. کو دیده‌ای که در نظر آرد علوی تو

11. در وادی غم تو دل مستمند ما

12. خالی نبود یک نفس از جستجوی تو

13. بسیار جست و جوی توکردم که عاقبت

14. عمرم رسید و می نرسد گفت و گوی تو

15. از بس که انتظار تو کردم به روز و شب

16. عطار را بسوخت دل از آرزوی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر
* تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر
شعر کامل
حافظ
* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ
* مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
* غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد
شعر کامل
صائب تبریزی