عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 707

1. صد قلزم سیماب بین بر طارم زر ریخته

2. صد صحن مروارید بین بر بحر اخضر ریخته

3. مه رخ نموده از سمک ماهی شده مه را شبک

4. هر دم شترمرغ فلک از سینه اخگر ریخته

5. نقش از میان اختران بگریخته چون دلبران

6. بگسسته عقد دختران وز عقد گوهر ریخته

7. صبح آمده با جام جم چون شیر با زرین علم

8. در حلق صبح مشک دم صد بیضه عنبر ریخته

9. مطرب ز بانگ ارغنون کرده حریفان را زبون

10. ساقی ز جام لاله‌گون خون معطر ریخته

11. چون گل بتان سیم‌بر بر کف نهاده جام زر

12. هر دم ز لعل چون شکر صد نقل دیگر ریخته

13. سیمین‌بران بسته میان می کرده در جام کیان

14. پسته گشاده ساقیان وز پسته شکر ریخته

15. هر سیم‌تن از تف می، رقاص گشته زیر خوی

16. می مرغ جان را زیر پی، هم بال و هم پر ریخته

17. عطار با مستان خوش صافی دل است و دردکش

18. وز خاطر خورشید وش آب زر تر ریخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی