عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 844

1. از غمت روز و شب به تنهایی

2. مونس عاشقان سودایی

3. عاشقان را ز بیخ و بن برکند

4. آتش عشقت از توانایی

5. عشق با نام و ننگ ناید راست

6. ندهد عشق دست رعنایی

7. عشق را سر برهنه باید کرد

8. بر سر چارسوی رسوایی

9. بس که خفتند عاشقان در خون

10. تا تو از رخ نقاب بگشایی

11. تا ز ما ذره‌ای همی ماند

12. تو ز غیرت جمال ننمایی

13. در حجابیم ما ز هستی خویش

14. ما نهانیم و تو هویدایی

15. هستی ما به پیش هستی تو

16. ذره‌ای هستی است هر جایی

17. هستی ما و هستی تو دویی است

18. راست ناید دویی و یکتایی

19. نیست عطار را درین تک و پوی

20. هیچ راهی بجز شکیبایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دستی که ریزشی نکند شاخ بی برست
* نخلی که میوه ای ندهد خشک بهترست
شعر کامل
صائب تبریزی
* رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
* که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
شعر کامل
حافظ
* میگساری که لب و چشم تو بیند، داند
* که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی