عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 850

1. رخ تو چگونه بینم که تو در نظر نیایی

2. نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی

3. وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی

4. خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی

5. چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت

6. چو به وصف تو درآیم تو به وصف در نیایی

7. گهری عجب تر از تو نشنیدم و ندیدیم

8. که به بحر در نگنجی و ز قعر بر نیایی

9. چو به پرده در نشینی چه بود که عاشقان را

10. چو شکر همی نبخشی نمک جگر نیایی

11. همه دل فرو گرفتی به تو کی رسم که گر من

12. در دل بسی بکوبم تو ز دل به در نیایی

13. تو بیا که جان عطار اگرت خوش آمد از وی

14. به تو بخش آن ولیکن تو بدین قدر نیایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش ناهن چه حاصل ذکر پردازی کمال
* دانه گوهر چه ریزی مرغ ارزن خواره را
شعر کامل
کمال خجندی
* صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
* که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست
شعر کامل
حافظ
* چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
* آشیان کردم تصور ،خانه صیاد را
شعر کامل
صائب تبریزی