عطار_الهی نامهبخش دهم (فهرست)

شمارهٔ 14-(12) حکایت دیوانه که می‬گریست

1. یکی دیوانه بودی بر سر راه

2. نشسته بر سر خاکستر آنگاه

3. زمانی اشک چون گوهر فشاندی

4. زمای نیز خاکستر فشاندی

5. یکی گفت ای بخاکستر گرفتار

6. چرا پیوسته می‌گرئی چنین زار

7. چنین گفت او که پر شورست جانم

8. چو شمعی غرقه اندر اشک ازانم

9. که حق می‌بایدم بی غیر و بی پیچ

10. ولی حق را نمی‌باید مرا هیچ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشه خالی
* درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی
* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی