عطار_الهی نامهبخش چهاردهم (فهرست)

شمارهٔ 11-(9) حکایت مجنون با آن سائل که سؤال کرد

1. چنین گفتست مجنون آن یگانه

2. که یک تن داد دادم در زمانه

3. دگر بودند مشتی بی‌سلامت

4. که می‌کردند در عشقم ملامت

5. زنی پیش من آمد- گفت- یک روز

6. کنارم پر ز خون بد سینه پر سوز

7. میان خاک و خونم دید مانده

8. چو گردون سرنگونم دید مانده

9. مرا گفتا ز بهر چه چنینی

10. که غرق خون بخاکستر نشینی

11. بدو گفتم که لیلی را بدیدم

12. بدادم عقل و رسوائی خریدم

13. ز عشق روی لیلی‌ام چنین من

14. که از عشقش نه دل دارم نه دین من

15. مرا زن گفت ای شوریده مجنون

16. من از نزدیکِ لیلی آیم اکنون

17. اگر آنست نیکوئی که او راست

18. نخواهد گشت هرگز کارِ تو راست

19. بتر زین بایدت بود این چه باشد

20. بباید مُرد دل غمگین چه باشد

21. سزاوارست کز عشق چنان کس

22. نباشد چون تو عاشق در جهان کس

23. که روی آنست کز عشق چنان روی

24. شوی چون موی از تاب چنان موی

25. ازان زن مردئی دیدم که باید

26. وزو حرفی پسندیدم که شاید

27. حدیث عشق و دل کاری شگفتست

28. یکیست این هر دو با هم درگرفتست

29. سخن از عشق و از دل بیمِ جانست

30. مگر بر دار گوئی جایش آنست

31. دلم خون گشت ای ساقی تودانی

32. حدیث دل مگو باقی تو دانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* نخل بند چمن حسن تو بر قدرت خویش
* آفرین کرد چو نخل قد دلجوی تو ساخت
شعر کامل
محتشم کاشانی
* هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست
* سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش
شعر کامل
حافظ