عطار_الهی نامهبخش نوزدهم (فهرست)

شمارهٔ 16-(14) سخن گفتن آن مرد در غیبت

1. بزرگی بود می‌گفت و شنود او

2. بسی گرد جهان گردیده بود او

3. یکی گفتش که ای دانای دمساز

4. کرا دیدی کزو گوئی سخن باز

5. چنین گفت او که گشتم هفت اقلیم

6. ندیدم در جهان جز یک کس و نیم

7. یکی آن بود مانده در پسی او

8. که نه نیک و نه بد گفت از کسی او

9. ولکین نیمهٔ آن بود کز عز

10. بجز نیکو نگفت از خلق هرگز

11. ترا تانیک و بد همراه باشد

12. نه دل بینا نه جان آگاه باشد

13. ولیکن چون نه این ماند نه آنت

14. بسرّ قدس مشغولست جانت


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* ز گوش پنبه برون آرو داد خلق بده
* و گر تو میندهی داد روز دادی هست
شعر کامل
سعدی
* شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
* قدر یک ساعته عمری که در او داد کند
شعر کامل
حافظ