عطار_الهی نامهبخش سوم (فهرست)

شمارهٔ 6-(4) حکایت پیر که پسر صاحب جمال داشت

1. یکی پیری چو ماهی یک پسر داشت

2. که با روی نکو خُلق و هنر داشت

3. پدر کو را چنان پنداشته بود

4. حساب از وی بسی برداشته بود

5. به آخر مرد و جان آن پدر سوخت

6. چه می‌گویم جگر کو صد جگر سوخت

7. پدر بی‌خود پی تابوت می‌شد

8. که هم حیران و هم مبهوت می‌شد

9. چو خاک افشاند بسیار و فغان کرد

10. دلی پُر درد سر بر آسمان کرد

11. چنین گفت ای که پیوندت نبودست

12. تو معذوری که فرزندت نبودست

13. فراغت داری از درد من آنگه

14. که هستی از پس پرده منزّه

15. گر استغفار بی پایان ندیدی

16. حدیث کلبهٔ احزان شنیدی

17. پسر را چاه و زندانست آنجا

18. پدر را بیت الاحزانست اینجا

19. اگر همچون تو پیوندش نبودی

20. نبودی شک که مانندش نبودی

21. پسر را با پدر چل سال پیوست

22. چرا سعی بدو ندهد دمی دست

23. اگر خطّی بود آن جز خطا نیست

24. وگر حرفی بوَد آن هم روا نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
* نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها
شعر کامل
حافظ
* در چمن هر دم که چون عرعر خرامان می‌شدی
* خنده بر بالای سرو بوستان می‌آمدت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مرا که خال تو فلفل فکنده است برآتش
* چرا ز غالیه دلبند می‌کنی و دلاویز
شعر کامل
خواجوی کرمانی