عطار_منطق‌الطیرحکایت کوف (فهرست)

شمارهٔ 2-حکایت مردی که پس از مرگ حقه‌ای زر او بازمانده بود

1. حقهٔ زر داشت مردی بی‌خبر

2. چون بمرد و زو بماند آن حقه زر

3. بعد سالی دید فرزندش به خواب

4. صورتش چون موش دو چشمش پر آب

5. پس در آن موضع که زر بنهاده بود

6. موشی اندر گرد آن می‌گشت زود

7. گفت فرزندش کزو کردم سؤال

8. کز چه اینجا آمدی بر گوی حال

9. گفت زر بنهاده‌ام این جایگاه

10. من ندانم تا بدو کس یافت راه

11. گفت آخر صورت موشت چراست

12. گفت هر دل را که مهر زر نخاست

13. صورتش اینست و در من می‌نگر

14. پند گیر و زر بیفکن ای پسر


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاشق خود گر کشی بجرم محبت
* بیشتر از من کس این گناه ندارد
شعر کامل
کمال خجندی
* خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
* به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
شعر کامل
حافظ
* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ