عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 21-حکایت غافلی که از ابلیس گله داشت

1. غافلی شد پیش آن صاحب چله

2. کرد از ابلیس بسیاری گله

3. گفت ابلیسم زد از تلبیس راه

4. کرد دین بر من به طراری تباه

5. مرد گفتش ای جوانمرد عزیز

6. آمده بد پیش ازین ابلیس نیز

7. مشتکی بود از تو و آزرده بود

8. خاک از ظلم تو بر سر کرده بود

9. گفت دنیا جمله اقطاع منست

10. مرد من نیست آنک دنیا دشمنست

11. تو بگو او را که عزم راه کن

12. دست از دنیای من کوتاه کن

13. من به دینش می‌کنم آهنگ سخت

14. زانک در دنیای من زد چنگ سخت

15. هرک بیرون شد ز اقطاعم تمام

16. نیست با او هیچ کارم والسلام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم
* به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
شعر کامل
حافظ
* چوخورشید برزد سر از برج گاو
* ز هر سو برآمد خروش چگاو
شعر کامل
فردوسی
* گل و نرگس به هم دیدى به نوروز
* چنان بودند آن هر دو دل افروز
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی