عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 76-حکایت شیخ بوبکر نشابوری که خرش بر لاف زدن او بادی رها کرد

1. شیخ بوبکر نشابوری به راه

2. با مریدان شد برون از خانقاه

3. شیخ بر خر بود بی‌اصحابنا

4. کرد ناگه خر مگر بادی رها

5. شیخ را زان باد حالت شد پدید

6. نعره‌ای زد، جامه بر هم می‌درید

7. هم مریدان هم کسی کان دید ازو

8. هیچ کس فی الجمله نپسندید ازو

9. بعد از آن کرد آن یکی از وی سؤال

10. کاخر اینجا در که کردای شیخ حال

11. گفت چندانی که می‌کردم نگاه

12. بود از اصحاب من بگرفته راه

13. بود هم از پیش و هم از پس مرید

14. گفتم الحق کم نیم از بایزید

15. هم چنین که امروز خویش آراسته

16. با مریدانم ز جان برخاسته

17. بی‌شکی فردا خوشی در عز و ناز

18. درروم در دشت محشر سرفراز

19. گفت چون این فکر کردم، از قضا

20. کرد خر این جایگه بادی رها

21. یعنی آن کو می‌زند این شیوه لاف

22. خر جوابش می‌دهد، چند از گزاف

23. زین سبب چون آتشم در جان فتاد

24. جای حالم بود و حالم زان فتاد

25. تا تو در عجب و غروری مانده‌ای

26. از حقیقت دور دوری مانده‌ای

27. عجب بر هم زن، غرورت رابسوز

28. حاضر از نفسی، حضورت را بسوز

29. ای بگشته هر دم از لونی دگر

30. در بن هر موی فرعونی دگر

31. تا ز تو یک ذره باقی ماندست

32. صد نشان از تو نفاقی ماندست

33. از منی گر ایمنی باشد ترا

34. با دو عالم دشمنی باشد ترا

35. گر تو روزی در فنای تن شوی

36. گر همه شب در شبی روشن شوی

37. من مگو ای از منی در صد بلا

38. تا به ابلیسی نگردی مبتلا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل
* هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
شعر کامل
حافظ
* فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
* که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز دیده اشک خونین بر رخان ریخت
* تو گفتى ناردان بر زعفران ریخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی