عطار_منطق‌الطیرفی‌وصف حاله (فهرست)

شمارهٔ 13-حکایت ابوسعید مهنه با قایمی که شوخ بر بازوی او می‌آورد

1. بوسعید مهنه در حمام بود

2. قایمیش افتاد و مردی خام بود

3. شوخ شیخ آورد تا بازوی او

4. جمع کرد آن جمله پیش روی او

5. شیخ را گفتا بگو ای پاک جان

6. تا جوانمردی چه باشد در جهان

7. شیخ گفتا شوخ پنهان کردنست

8. پیش چشم خلق ناآوردنست

9. این جوابی بود بر بالای او

10. قایم افتاد آن زمان در پای او

11. چون به نادانی خویش اقرار کرد

12. شیخ خوش شد، قایم استغفار کرد

13. خالقا، پروردگارا ، منعما

14. پادشاها، کارسازا ، مکرما

15. چون جوانمردی خلق عالمی

16. هست از دریای فضلت شبنمی

17. قایم مطلق تویی اما به ذات

18. وز جوانمردی ببایی در صفات

19. شوخی و بی‌شرمی ما در گذار

20. شوخ ما را پیش چشم ما میار


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای سکندر تا به کی حسرت خوری بر حال خضر؟
* عمر جاویدان او یک آب خوردن بیش نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
* خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
شعر کامل
حافظ