عطار_مختارنامهباب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان (فهرست)

شمارهٔ 26

1. جان معنی لطف و قهر نتواند بود

2. دانندهٔ سرِّ دهر نتواند بود

3. چون هر که چشید زهر در حال بمرد

4. کس واقف طعم زهر نتواند بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
* شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
شعر کامل
سعدی
* به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
* که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
شعر کامل
صائب تبریزی
* شد از خروج ریاحین چو آسمان روشن
* زمین به اختر میمون و طالع مسعود
شعر کامل
حافظ