عطار_مختارنامهباب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن (فهرست)

شمارهٔ 40

1. گر جان گویم برآمد و حیران شد

2. ور دل گویم واله و سرگردان شد

3. گفتی که به عجز معترف باید گشت

4. عاجزتر ازین که من شدم نتوان شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین
* که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* بنفشه زان در آب انداخت قلاب
* که ماهی‌بد ز عکس بید در آب
شعر کامل
وحشی بافقی
* جام لعل و جامهٔ نیلی سیه روئی بود
* خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
شعر کامل
خواجوی کرمانی