عطار_مختارنامهباب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع (فهرست)

شمارهٔ 72

1. شمع آمد و گفت: بنده میباید بود

2. در سوز میان خنده میباید بود

3. سر میببرند هر زمانم در طشت

4. پس میگویند زنده میباید بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
* ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد
شعر کامل
سعدی
* عاشق از بار لباس عاریت آسوده است
* بید مجنون را کلاه و جامه از موی خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی