عطار_مصیبت نامهبخش دوازدهم (فهرست)

شمارهٔ 7-الحكایة و التمثیل

1. پادشاهی دختری دلبند داشت

2. هر دو عالم وقف یک یک بند داشت

3. هر سر موئیش خونی کرده بود

4. سرکشان را سرنگونی کرده بود

5. عاشقی آتش فشانش اوفتاد

6. شور در دریای جانش اوفتاد

7. بیقراری کرد در جانش قرار

8. از میان خلق آمد با کنار

9. عاقبت چون طاقت او طاق شد

10. پیش آن مه پارهٔ آفاق شد

11. فرصتی جست وز عشق جان خویش

12. شمهٔ برگفت با جانان خویش

13. گفت اگر نبود وصالت رهبرم

14. میندانم تا که جان آنگه برم

15. دخترش گفتا اگر میبایدت

16. کزوصال من دری بگشایدت

17. یک جوال ارزنم در ره بریخت

18. نه بقصدی بود خود ناگه بریخت

19. سوزنی برگیر و یک یک دانه پاک

20. از سر سوزن همه برچین ز خاک

21. چون جوال این شیوه پرارزن کنی

22. بامن آنگه دست در گردن کنی

23. مرد عاشق سالها با سوزنی

24. برنچیدست ای عجب یک ارزنی

25. گر نکرد از سوزن ارزن در جوال

26. درجوالش کرد آن زن از محال

27. وی عجب این مرد با سوزن بدست

28. جان بخواهدداد و جای آنش هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
* بروی آب بود منزلی که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
* تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
شعر کامل
سنایی
* می‌ خواه از آن صنم که بناگوش و زلف او
* کافور مشک پرور و مشک مسلسل است
شعر کامل
امیر معزی