عطار_مصیبت نامهبخش بیست و یکم (فهرست)

شمارهٔ 7-الحكایة و التمثیل

1. بود بهلول از شراب عشق مست

2. بر سر راهی مگر بر پل نشست

3. میگذشت آنجایگه هارون مگر

4. او خوشی میبود پیش افکنده سر

5. گفت هارونش که ای بهلول مست

6. خیز از اینجا چون توان بر پل نشست

7. گفت این با خویشتن گو ای امیر

8. تا چرا بر پل بماندی جای گیر

9. جملهٔ دنیا پلست و قنطرهست

10. بر پُلت بنگر که چندین منظرهست

11. گر بسی بر پل کنی ایوان و در

12. هست آبی زان سوی پل سر بسر

13. گردنت را خانه بر پل چیست غل

14. کی شود با مگر این بیرون بپل

15. تا توانی زیر پل ساکن مباش

16. چون شکست آورد پل ایمن مباش

17. از مجره آسمان دارد شکست

18. زودبگذر تا نگردی پست پست

19. گنبدی بشکسته تو بنشسته زیر

20. آمدستی گوئیا از جانت سیر

21. گنبد بشکسته چون زیر اوفتد

22. کی جهد کس گر خود او شیر اوفتد

23. مرگ از پیش و تو از پس میروی

24. بهر مرداری چو کرکس میروی

25. پاک شو از جیفهٔ دنیا تمام

26. ورنه چون مردار میمانی بدام

27. زانکه هر چیزی که سودای تو است

28. چون بمردی نقد فردای تو است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جان میده وداد طمع و حرص مده
* غم میخور و نان منت آلوده مخور
شعر کامل
عبید زاکانی
* صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
* ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری
* شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی