عطار_مصیبت نامهبخش بیست و هفتم (فهرست)

شمارهٔ 3-الحكایة و التمثیل

1. بود مجنونی عجب نه سر نه بن

2. کز جنون گستاخ میگفتی سخن

3. زاهدی گفتش که ای گستاخ مرد

4. این مگوی و گرد گستاخی مگرد

5. بس خطاست این ره که میجوئی مجوی

6. هم روا نیست اینچه میگوئی مگوی

7. گفت ایزد چون مرا دیوانه خواست

8. هرچه آن دیوانه گوید آن رواست

9. گر سخنهای خطا باشد مرا

10. چون نیم عاقل روا باشد مرا

11. هیچ عاقل را نباشد یارگی

12. کو بپردازد دلی یکبارگی

13. با جنون از بهر او در ساختم

14. تادلم یکبارگی پرداختم

15. عاقلان را شرع تکلیف آمدست

16. بیدلان را عشق تشریف آمدست

17. تو برو ای زاهد و کم گوی تو

18. مرد نفسی زر طلب زن جوی تو

19. بیدلان را با زر و با زن چکار

20. شرع را و عقل را با من چکار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رفتی و همچنان به خیال من اندری
* گویی که در برابر چشمم مصوری
شعر کامل
سعدی
* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی
* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی