عطار_مصیبت نامهبخش سی و پنجم (فهرست)

شمارهٔ 8-الحكایة و التمثیل

1. بود درویشی بغایت غم زده

2. آن یکی گفتش که ای ماتم زده

3. غم بدر کن زانکه من هم کردهام

4. گفت چندین غم نه من آوردهام

5. این زمان من روز و شب در ماتمم

6. کانتواند برد کاورد این غمم

7. این همه غم کز دل پرخون خورم

8. چون نه من آوردهام من چون برم

9. من ندانم هیچ غم در روزگار

10. چون فراق و سخت تر زین نیست کار

11. گم شود صد عالم غم باتفاق

12. در بر یک ذرهٔ غم از فراق

13. ذرهٔ تا هستی خویشت بود

14. صد فراق سخت در پیشت بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
* به گفتن و به شنیدن نمی شود آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
* بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* غافل مشو ز عمر که ساکن نمی شود
* سیل عنان گسسته اقامت پذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری