عطار_مصیبت نامهبخش سی و هفتم (فهرست)

شمارهٔ 5-الحكایة ‌و التمثیل

1. یک شبی میگفت یحیی ابن المعاد

2. گر مرا بخشند دوزخ در معاد

3. هیچ عاشق را نسوزم تا ابد

4. زانکه صد ره سوختست او از احد

5. هر که او یکبار نه صد بار سوخت

6. چون توان از بهر او‌آتش فروخت

7. سایلی گفتش اگر کار اوفتد

8. عاشقی را جرم بسیار اوفتد

9. سوزیش یانه چو باشد جرم کار

10. گفت نه کان جرم نبود اختیار

11. کار عاشق اضطراری اوفتد

12. زان ز فرط دوستداری اوفتد

13. هیچ عاشق را ملامت روی نیست

14. سوختن او را قیامت روی نیست

15. نیست رنج زیرکان در هیچ حال

16. سخت تر از صبر کردن بر محال

17. لیک عاشق کز محالی دم زند

18. گرمی او عالمی بر هم زند

19. گرمحالی گوید او واجب بود

20. ور حجابی افتدش حاجب بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* به سان‌ گوی کردم دل که دیدم آن صنم دارد
* زسنبل زلف چون چوگان و ازگل چهره چون میدان
شعر کامل
امیر معزی
* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی