عطار_مصیبت نامهبخش ششم (فهرست)

شمارهٔ 4-الحكایة و التمثیل

1. باغبانی سه خیار آورد خرد

2. تحفه را پیش نظام الملک برد

3. خورد یک نوباوه را حالی نظام

4. پس دوم خورد و سوم هم شد تمام

5. بودش از هر سوی بسیار از کبار

6. او نداد البته کس را زان خیار

7. باغبان راداد سی دینار زر

8. مرد خدمت کرد و بیرون شد بدر

9. پس زفان بگشاد در مجمع نظام

10. گفت خوردم این سه نوباوه تمام

11. پس ندادم هیچکس را از کبار

12. زانکه هر سه تلخ افتاد آن خیار

13. میبترسیدم که گر گوید کسی

14. آن جگر خسته برنجد زان بسی

15. خوردم آن تنها و برخویش آمدم

16. یک زمان من نیز درویش آمدم

17. پیشوایانی که سر افراشتند

18. پیش ازین یارب چه رحمت داشتند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض
* سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
* ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم
شعر کامل
حافظ