بابا افضل کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4

1. بگسلم از تو، با که پیوندم؟

2. از تو گر بگسلم به خود خندم

3. بخت بیدار یاور من شد

4. ناگهان زی در تو افکندم

5. بندها بود بر من، اکنون شد

6. دیدن تو کلید هر بندم

7. کان اگر کَندَمی نیافتمی

8. زان تو را یافتم که جان کندم

9. کی خبر داشتم ز خود بی تو

10. که چی‏ام، یا چه گونه، یا چندم

11. اگه اکنون شدم ز خود که مرا

12. جاودان با تو بود پیوندم

13. لاغر و مرده بودمی و اکنون

14. یال و بازو به جان بیاگندم

15. بی تو از تن چه کیسه بردوزم؟

16. یا ز جان، من چه طرف بربندم؟

17. بی تو با ملک جم نه خشنودم

18. با تو باشم، به هیچ خرسندم

19. دور گردم ز جان و تن، شاید

20. دور باد از تو دور، نپسندم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حیله در شرع محبت بازی خود دادن است
* خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت
شعر کامل
صائب تبریزی
* دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
* جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید
شعر کامل
مولوی
* طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
* صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
شعر کامل
سعدی