بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1098

1. وداع عمر چمن‌ساز اعتبارم کرد

2. سحر دماندن پیری سمن بهارم‌ کرد

3. به رنگ دیدهٔ یعقوب حیرتی دارم

4. که می‌توان نمک خوان انتظارم‌ کرد

5. تعلق نفسم سوخت تا کجا نالم

6. غبار وهم گران گشت و کوهسارم‌ کرد

7. دل ستم‌زده صد جا غم تظلم برد

8. شکست آینه با عالمی دچارم‌ کرد

9. غبار می‌دمد از خاک من قدح در دست

10. نگاه مست که سیر سر مزارم‌ کرد

11. به نیم چشم زدن قطع شد وجود و عدم

12. گذشتگی چقدر تیغ آبدارم‌ کرد

13. نهفته داشت قضا سرنوشت مستی من

14. نم عرق ز جبین شیشه آشکارم ‌کرد

15. کنون ز خود مژه بندم ‌که عبرت هستی

16. غبار هر دو جهان بر نگاه بارم‌کرد

17. امید روز جزا زحمت خیال مباد

18. می نخورده در این انجمن خمارم کرد

19. چو شمع چاره ندارم ز سوختن بیدل

20. وفا گلی به سرم زد که داغدارم‌ کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* چو مست چشم تو نبود شراب را چه طرب
* چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند
شعر کامل
مولوی