بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1103

1. دورگردون تا دماغ جام عیشم تازه‌کرد

2. پیکرم چون ماه یکسر طعمهٔ خمیازه کرد

3. گو دو روزم نسخهٔ فطرت پریشا‌نی‌کشد

4. چشم بستن خواهد اجزای هوس شیرازه‌کرد

5. رونق شام و سحر پر انفعال آماده است

6. چهرهٔ زنگی به خون زین بیش نتوان غازه ‌کرد

7. شهرت صبح از غبار رفته بر باد است و بس

8. سرمه‌گردیدن جهانی را بلند آوازه‌کرد

9. کس سر مویی برون زین خانه نتوانست رفت

10. وقف هر دیوار اگر چون شانه صد دروازه‌کرد

11. خاک‌گردیدن یقینم شدعرق‌کردم ز شرم

12. این تیمم نشئهٔ عبرت وضوبم تازه‌کرد

13. بیدل اینجا ذره تا خورشید لبریز غناست

14. ساغر ما را فضولی غافل از اندازه کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
* به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
شعر کامل
سعدی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
* به که نفروشند مستوری به مستان شما
شعر کامل
حافظ