بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1174

1. کسی معنی بحر فهمیده باشد

2. که چون موج برخویش پیچیده باشد

3. چو آیینه پر ساده است این‌ گلستان

4. خیال تو رنگی تراشیده باشد

5. کسی را رسد ناز مستی‌ که چون خط

6. به گرد لب یار گردیده باشد

7. به گردون رسد پایهٔ گردبادی

8. که از خاکساری‌ گلی چیده یاشد

9. طراوت در این باغ رنگی ندارد

10. مگر انفعالی تراویده باشد

11. غم خانه‌داری‌ست دام فریبت

12. گره بند تار نظر دیده باشد

13. درین ره شود پایمال حوادث

14. چو نقش قدم هرکه خوابیده باشد

15. به وحشت قناعت‌ کن از عیش امکان

16. گل این چمن دامن چیده باشد

17. ز گردی کزین دست خیزد حذر کن

18. دل کس در این پرده نالیده باشد

19. ندارم چو گل پای سیر بهارت

20. به رویم مگر رنگ گردیده باشد

21. جهان در تماشاگه عرض نازت

22. نگاهی در آیینه بالیده باشد

23. بود گریه دزیدن چشم بیدل

24. چو زخمی‌ که او آب دزدیده باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش
* در خزان هر برگ چندین رنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
* هر که دل بردن او دید و در انکار من است
شعر کامل
حافظ
* طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
* یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی