بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1210

1. نیام تیغ عالمگیر مستی موج می باشد

2. خدنگ دلنشین نغمه را قندیل نی باشد

3. به دل غیر از خیال جلوه‌ات نقشی نمی‌یابم

4. به جز حیرت‌کسی در خانهٔ آیینه‌ کی باشد

5. ز باغ عافیت رنگ امیدی نیست عاشق را

6. محبت غیر خون گشتن نمی‌دانم چه شی باشد

7. ز الفت چشم نگشایی به رنگ و بوی این گلشن

8. که می‌ترسم نگاه عبرت‌آلودی ز پی باشد

9. گذشتن برنتابد از سر این خاکدان همت

10. که ننگ پاست طی کردن بساطی را که طی باشد

11. به بادی هم نمی‌سنجم نوای عیش امکان را

12. به گوشم تا شکست استخوان آواز نی باشد

13. ندارد از حوادث توسن فرصت عنان‌داری

14. نواهای شکست خویش بر امواج هی باشد

15. توان از یک تغافل صد دهان هرزه‌گو بستن

16. چه لازم رغبت طبعت به طشت‌ پر ز قی باشد

17. جنون‌جوش است امشب مجلس‌کیفیت مستان

18. مبادا چشم مستی در قفای جام می باشد

19. ز شور عجز، ما گردنکشان را لرزه می‌گیرد

20. هجوم خاروخس بر روی آتش فصل دی باشد

21. قفس‌فرسوده این تنگنایم ای هوس خون شو

22. که می‌داند زمان رخصت پرواز کی باشد

23. نیابی جز امل شیرازهٔ سختی‌کشان بیدل

24. مدار ستخوان در بندبند خلق پی باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
* بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* با زهر چشم خنده هم آغوش کرده ای
* بادام تلخ را چه شکرپوش کرده ای؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو در آینه نگه کن که چه دلبری ولیکن
* تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد
شعر کامل
سعدی