بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1344

1. در عشق آنکه قابل دردش ندیده‌اند

2. حیزی‌ست کز قلمرو مردش ندید‌ه اند

3. گل ها که بر نسیم بهار است نازشان

4. از باد مهرگان دم سردش ندیده‌اند

5. خلقی خیال باز فریبند زیر چرخ

6. خال زیاد تختهٔ نردش ندیده‌اند

7. وامانده‌اند خلق به پیچ و خم حسد

8. کیفیت حقیقت فردش ندیده‌اند

9. بر سایه بسته‌اند حریفان غبار عجز

10. جولان کوه و دشت نوردش ندیده‌اند

11. سامان نوبهار گلستان ما و من

12. رنگ پریده‌ای‌ست که گردش ندیده‌اند

13. از گاو آسمان چه تمتع برد کسی

14. شیر سفید و روغن زردش ندیده‌اند

15. ای بی‌خبر، ز شکوه ی‌گردون به شرم‌کوش

16. آخر ترا حریف نبردش ندیده‌اند

17. بیدل درین بساط تماشاییان وهم

18. از دل چه دیده‌اند که دردش ندیده‌اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر دلجویی طفلان نمی شد سنگ راه من
* به مجنون یاد می دادم ز خود بیرون دویدن را
شعر کامل
صائب تبریزی
* حدیث عشق به طومار در نمی‌گنجد
* بیان دوست به گفتار در نمی‌گنجد
شعر کامل
سعدی
* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی