بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 137

1. الهی پاره‌ای تمکین رم وحشی نگاهان را

2. به قدر آرزوی ما شکستی‌کج‌کلاهان را

3. به‌محشرگر چنین باشد هجوم حیرت قاتل

4. چو مژگان بر قفا یابند دست دادخواهان را

5. چه‌امکان است خاک ما نظرگاه بتان گردد

6. فریب سرمه‌نتوان داداین‌مژگان سیاهان‌را

7. رعونت مشکل است‌از مزرع ما سربرون آرد

8. که پامالی بود بالیدن این عاجزگیاهان را

9. گواهی چون خموشی نیست بر معمورهٔ دلها

10. سواد دلگشایی سرمه بس باشد صفاهان را

11. زشوخیهای جرم‌خویش می‌ترسم‌که‌در محشر

12. شکست دل به حرف آرد زبان بیگناهان را

13. توان زد بی‌تأمل صد زمین و آسمان برهم

14. کف افسوس اگر باشد ندامت دستگاهان را

15. نشانها نقش بر آب است در معمورهٔ امکان

16. نگین بیهوده در زنجیر دارد نام شاهان را

17. درین‌گلشن‌کهٔکسر رنگ‌تکلیف هوس‌دارد

18. مژه برداشتن‌کوهی است استغنا نگاهان را

19. صدایی از درای‌کاروان عجز می‌آید

20. که حیرت، هم به راهی می‌بردگم‌کرده راهان را

21. مزاج فقر ما باگرم وسرد الفت نمی‌گیرد

22. هوایی نیست بیدل سرزمین بی‌کلاهان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
* بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
شعر کامل
سلمان ساوجی
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی