بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1436

1. گر جنونم ناله واری نذر بلبل می‌کند

2. شور محشر آشیان در سایهٔ‌گل می کند

3. انتظار ناز استغنا نگاهی می‌کشم

4. کز غبارم سرمهٔ چشم تغافل می‌کند

5. غیر خاکستر دلیل اضطراب شعله نیست

6. هرقدر پر می‌زند افسردگی ‌گل می‌کند

7. عافیت خواهی به هر افسونی از جا در میا

8. خاک بر باد است اگر ترک تحمّل می‌کند

9. دل به مستی چون نغلتد درهوای نرگست

10. آب ‌گوهر را خیالش در صدف مل می‌کند

11. از زمینگیری هوا آیینه‌دار شبنم است

12. اشک می‌گردد اگر آهم تنزل می‌کند

13. گریه‌ توفان و‌حشت‌ است ای ‌چرخ دست ‌از خود بشو

14. سیل ما خلخال پا از حلقهٔ پل می‌کند

15. حفظ آب‌رو نفس در جیب دل دزدیدن است

16. قطره را گوهر همان مشق تامّل می‌کند

17. گاه بر خاشاک و گه بر موج می‌پیچد غریق

18. حیله‌جوی زندگی چندین توکٌل می‌کند

19. آفت این باغ بیدل برخزان موقوف نیست

20. صد قیامت یک نسیم آه بلبل می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم آن قمری نالان که از بس سنگ بیدادم
* زدند از هر طرف از باغت ای سرو روان رفتم
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
* گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
شعر کامل
حافظ
* برخاست نیشکر که ز قد تو دم زند
* از هم جدا جدا شد و ببریده بندبند
شعر کامل
فروغی بسطامی