بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1905

1. رفت مرآت دل از کلفت آفاق به رنگ

2. مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ

3. ساغر قسمت هر کس ازلی می‌باشد

4. شیشه می می‌کشد اول زگداز دل تنگ

5. آگهی‌ گر نبود وحشت ازین دشت ‌کراست

6. آهو از چشم خود است آینهٔ داغ پلنگ

7. غرهٔ عیش مباشید که در محفل دهر

8. شیشه‌ای نیست‌ که قلقل نرساند به ترنگ

9. عشق اگر رنگ شکست دل ما پردازد

10. موی چینی شکند خامهٔ تصویر فرنگ

11. فکر تنهایی‌ام از بس به تأمل پیچید

12. زانو از موی سرم آینه‌ گم ‌کرد به زنگ

13. بی تو از هستی من ‌گر همه تمثال دمد

14. آب آیینه ز جوهر کند ایجاد نهنگ

15. بیخود جام نگاه تو چو بال طاووس

16. یک خرابات قدح می‌کشد ازگردش رنگ

17. هرکجا حسرت دیدار تو شد ساز بیان

18. نفس از دل چو سحر می‌دمد آیینه به چنگ

19. از ادبگاه دلم نیست گذشتن بیدل

20. پای تمثال من از آینه خورده‌ست به سنگ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فراش خزان ورق بیفشاند
* نقاش صبا چمن بیاراست
شعر کامل
سعدی
* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* دارالقرار خانهٔ جاوید آدمیست
* این جای رفتنست و نشاید قرار کرد
شعر کامل
سعدی