بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1921

1. به رنگی یأس جوشیده‌ست با دل

2. که درد آید اگر گویم بیا دل

3. خجالت مقصد چشم است‌ کو چشم

4. غمت باب دل است اما کجا دل

5. سراپا ناله می‌جوشیم چون موج

6. تپش خون‌ کرد در هر عضو ما دل

7. درای کاروان دشت یأسیم

8. چه سازد گر ننالد بینوا دل

9. سراغ ما غبار بال عنقاست

10. به رنگ رفته دارد نقش پا دل

11. ز اشک و آه مشتاقان مپرسید

12. هجوم بسمل است از دیده تا دل

13. ز پرواز نفس غافل مباشید

14. چو شبنم ریشه دارد در هوا دل

15. ز خاک ما قدم فهمیده بردار

16. مبادا بشکنی در زیر پا دل

17. درین محفل ‌کسی محتاج‌ کس نیست

18. همین کار دل افتاده‌ست با دل

19. گرفتارم گرفتارم گرفتار

20. نمی‌دانم نفس دام است یا دل

21. به صورت بیدلم اما به معنی

22. بود چون اشک سر تا پای ما دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گوش تو گر نام من بگذرد
* دم و جان و خون و دلت بفسرد
شعر کامل
فردوسی
* پیری اگر چه گوهر دندان ز من گرفت
* شادم که بی نیاز مرا از خلال کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
* حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز
شعر کامل
حافظ