بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 212

1. آیینهٔ چندین تب وتاب است دل ما

2. چون د‌اغ جنون شعله نقاب است دل ما

3. عمری‌ست‌که چون آینه در بزم خیالت

4. حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما

5. ماییم و همین موج فریب نفسی چند

6. سرچشمهٔ مگویید سراب است دل ما

7. پیمانهٔ ما پر شود آندم‌که ببالیم

8. در بزم تو هم ظرف حباب است دل ما

9. آتش زن ونظارة بیتابی ماکن

10. جزسوختن آخربه چه باب است دل ما

11. لعل تو به حرف آمد و دادیم دل ازدست

12. یعنی به سؤ‌ال تو جواب است دل ما

13. ما جرعه‌کش ساغر سرشارگدازیم

14. شبنم صفت از عا‌لم آب است دل ما

15. تا چیست سرانجام شمار نفس آخر

16. عمریست‌که درپای حساب است دل ما

17. حسرت ثمرکوشش بی‌حاصل خویشیم

18. ازبس‌که نفس سوخت‌کباب است دل ما

19. دریا به حبابی چقدر جلوه فروشد

20. آیینهٔ وصلیم و حجاب است دل ما

21. صد سنگ شد آیینه وصد قطره‌گهربست

22. افسوس همان خانه خر‌اب است دل ما

23. تا جنبش تار نفس افسانه طراز است

24. بیدل به‌کمند رگ خواب است دل ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن مه طوبی خرام گر بچمن بگذرد
* سرو خرامان برد قامت او را نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی