بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2150

1. سرشک بیخودم عیش می ناب دگر دارم

2. ز مژگان تا چکیدن سیر مهتاب دگر دارم

3. به تاراج تحیر داده‌ام آیینه و شادم

4. که در جوش صفای خانه سیلاب دگر دارم

5. گهی خاکم‌،‌ گهی بادم‌،‌ گهی آبم‌،‌ گهی آتش

6. چو هستی در عدم یک عالم اسباب دگر دارم

7. درین ‌گلشن من و سیر سجود ناتوانیها

8. که چون بید از خم هر برگ محراب دگر دارم

9. نگاهم در نقاب حیرت آیینه می‌بالد

10. چراغ بزم حسنم برق آداب دگر دارم

11. دماغ عرض بیتابی ندارد سرخوش حیرت

12. وگرنه در دل آیینه سیماب دگر دارم

13. ز خون آرزو صدرنگ می‌بالد بهار من

14. نهال باغ یأسم ریشه در آب دگر دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حیله در شرع محبت بازی خود دادن است
* خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
* کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد
شعر کامل
سعدی